نخل زردم جوانه می خواهم کفترم آب و دانه می خواهم بر فراز مناره های حرم گوشه ای باز لانه می خواهم…
شده غم و درد هم آغوشت شده آسمون سیاه پوشت نیمه های شب توی خونت عبا رو کشیدن از دوشت خوردی زمین…
بقیع تو پر از غمه مثل دلای نوکرا دور و بر قبرت اقا خالی شده از زائرا نه یک چراغ نه حتی…
خونه خدا سیه پوشه مدینه دلش پره خونه کربلا بارش بارونه برای بقیع سامرا حالش دگرگونه کاظمین خیلی پریشونه مادرم فاطمه گریونه…
کجا میری پره دلهرم بابا ببین خیلی غصه میخورم بابا یه حسی توی دلم همش میگه که شاید تو رو نبینمت دیگه…
در کنج زندان بلا جان می سپارم غیر از غم یاران خدایا غم ندارم سر تا به پایم همچو شمعی آب گشته…
گریونه آسمون واسه احوال من ای وای از غربت از این اقبال من کنج زندانم و بی تاب و مضطرم کاشکی پیشم…
عباس بالا بلند قد رشیدم بیا که دیگه من بریدم با یاد کربلا یه عمره خدا میدونه چی کشیدم عباس ابوفاضل ابالفضل…