غروبه صحن رقیه برای گریه والله چه خوبه صحن رقیه اینجا خرابه ی شامو ولی بهشت دنیا بگو به صحن رقیه اینجا…
سامونم علیه درمون علیه من خونم تو نجفو صابخونم علیه اونکه رزقمو داد میدونم علیه من جونم علیه آخرش خونوادگی نجف میریم…
خواهش کردم چادرمو نکشن کشیدن با اسباشون تو صحرا دنبال من دویدن خواهش کردم روی سر تو شراب نریزن قاتل ما همین…
دوباره خورده زمین مثه عباس نوکرش شفای مادرمو میگیرم از مادرش شد شد نشد میرم کربلا پیش عموم ابالفضل میزنم زیر گریه…
پر پرواز منه پر علم ها قسمت بالاترینه تو قسم ها برسون دست منو به اون ضریحی که بلندترین ضریحه تو حرم…
حرارة فی قلوب لاتبرد ابدا و ان حب الحسین وسیله السعدا عمریه به پات افتادم کاش میشد مثه اجدادم نوکرت بشن اولادم…