ریحانه رقیه حنانه رقیه میگم از ته دل جانانه رقیه رقیه اسم یه فرشته است که رو شونه ی حسینه رقیه اسم…
حالم خرابه زنجیر دور گردنم خیلی عذابه نمیزاره که دخترت یه کم بخوابه حالم خرابه صبرم تمومه زهره ترک شدم آخه شمر…
یکی بود یکی نبود صورتم شده کبود یکی بود یکی نبود عمه بود بابا نبود میزنن منو حال من این روزا همینه…
برا توفیق این اشک و این ناله ازت ممنونم برا توفیق این رزق هر ساله ازت ممنونم برا این عشق و شور…
بیاین به روضه که حسین دوباره وا کرده بغل ملائکه پای علم سینه زدن روز ازل منادی میزنه صدا حی علی خیرالعمل…
بمیرم چقدر آروم گرفتی خوابیدی روی بازوم گرفتی خوابیدی دیگه تموم شد نترس عمه جون بمیرم چقدر مظلوم گرفتی خوابیدی چقدر معصوم…
ببخش اگه نشناختمت عزیزم حال و روز سرت برام عجیب بود بوی تنور بدجوری گمراهم کرد آخه حواسم پی عطر سیب بود…
باب کراماتم فاتح شاماتم دختر ثارالله رقیه ساداتم برا همه عزیزم شامو بهم نریزم رقیه نیستم حتی شده بمیرم بابامو پس نگیرم…