جان جانانه انعکاس هیبتش غرش طوفانه ذوالفقار در نیام و تیغ بُرانه در مقابلش ذلیل ابن مرجانه یگانه تندیس صبر خدا زینب…
تا مشکتو تو آب زدی موجای دریا شد آروم تا رو به ساحل اومدی بغضی نشست توی گلوم همون دم بود غربت…
صدای پا از کوچه محرم تو میرسه از کوچه های شهرمون صدای طبل ماتم تو میرسه صدای نوحه خونی و چاووش کربلای…
پیرهنای مشکیمونو دو سه روز قبل محرم پیرنای مشکیمونو دو سه روز قبل محرم مادرم اتو کشیده میاره با چشم پر نم…
خاطره شیرین من از محرم اینه از همون قدیم مسیرم به حسین و حسن افتاد توی تعزیه محرم نقش قاسم به من…
روز و ماه و سالمو از محرمت بگم باز کمه نمیدونم از کدوم غمت بگم تو یه نصفه روز پیر شدی برات…
یه عمره که دارم همیشه تو روضه هوای محرم من آرزوم اینه میشه بمیرم تو شبای محرم یعنی من به محرم میرسم…