خونه خدا سیه پوشه مدینه دلش پره خونه کربلا بارش بارونه برای بقیع سامرا حالش دگرگونه کاظمین خیلی پریشونه مادرم فاطمه گریونه…
کجا میری پره دلهرم بابا ببین خیلی غصه میخورم بابا یه حسی توی دلم همش میگه که شاید تو رو نبینمت دیگه…
در کنج زندان بلا جان می سپارم غیر از غم یاران خدایا غم ندارم سر تا به پایم همچو شمعی آب گشته…
گریونه آسمون واسه احوال من ای وای از غربت از این اقبال من کنج زندانم و بی تاب و مضطرم کاشکی پیشم…
عباس بالا بلند قد رشیدم بیا که دیگه من بریدم با یاد کربلا یه عمره خدا میدونه چی کشیدم عباس ابوفاضل ابالفضل…
مادرم در گوش من خواندست یا ام البنین ذکر من تا روز محشر هست یا ام البنین هر کسی که توبه اش…
طومار شهادتم رو امضا کن اصحاب تو یک به یک همه رفتن دنیا شده زندون برا عبد الله وقتی نوه های فاطمه…
آنقدر آمدند و گرفتارتان شدند خاک درت شدند وهوادارتان شدند زیباترین اهالی دنیای عشق هم یوسف شدند وگرمی بازارتان شدند لطف شماست…