زین پس به جای واژه کرب و بلا بگو بهشت حق طبیعیمه بیام خوب و بدم زیبا و زشت مینویسم روضه ولی…
دوست دارم بابی انت و امی دوست دارم میدونم اقا به روضت بده کارم همه هستیم و به پای تو میذارم دوست…
کرب و بلا نبر ز یادم جوونیمو پای تو دادم از ما که گذشت اما غمم همینه اللهی هیچ کس داغ حرمت…
از اون نگاهش نمیشه دل کند دلم میمونه وقتی که آروم میزنه لبخند دود کنید اسفند قد بلندو موی کمندو باباش که…
خودتو به عالم معرفی کن بذار بدونن نوکر حسینی بذار بدونن افتخارت اینه غلام علی اکبر حسینی خودتو به عالم معرفی کن…
خدا رو شکر محرمت و دیدم دوباره آقاجون نمردم و دیدم که چشام بارون میباره آقاجون در به در کوچه نشین دوبهره…
تو محرم می باره چشمامون نمِ اشکا از دل شیدامون تا اسمت میشکفه رو لبهام ای اقا جون دل من شده کودک…