کاش هفت آسمان شرر میشد سنگ را شعله بر جگر میشد بر سر روز اگر غمت میریخت از شب تیره تیره تر…
کیستی تو بهشت بابایی سوره قدر و نور و طوبایی ما همه ذره و تو خورشیدی ما همه قطره و تو دریایی…
میدونم نوکری بلد نیستم میدونی این قدا که بد نیستم هر چی باشه سینه زنم هر چی باشه گریه کنم هر جایی…
باغبانی مثل من شرمنده از گل ها نشد غنچه نشکفته ام گلبرگ هایش وا نشد آشیانی را که با هم ساختیم آتش…
بهتر از اشک برا فاطمه نیست کار من امر به این معروفه ولی سخته بخونم ای مردم روضه مادرم و مکشوفه برا…
آن کس که تو را شناخت جان را چه کند فرزند و عیال و خانمان را چه کند دیوانه کنی هر دو…
علی بهانه شد و ضربه خورد بازویت دری شکست در آن دم فتاد بر رویت شرار آتش ظلم زمان زبانه کشید رسید…
ای نگاهت پر از سپیده بیا دل ز هجرت به خون تپیده بیا خم شد از دوری تو قامت من دلبر ناز…
از ازل فاطمه مادرم بوده پسرش مونس و دلبرم بوده روز محشر اگرم پسر نگه میگه این غلام اکبرم بوده زیر اتیش…
نام تو را نوشتم و پشت جهان شکست آهسته از غم تو زمین و زمان شکست پرسید آسمان چه نوشتی که این…
دل سرا پرده محبت اوست دیده آیینه دار طلعت اوست من که سر در نیاورم به دو کون گردنم زیر بار منت…
دل مجنون داریم حال پریشون داریم شبای فاطمیه هوای بارون داریم ذکر ما یا حسنه ارباب ما بی کفنه زهرا مادر بابامون…