گرچه باور نمیکنم اما منمو کربلا خدا را شکر مُردم آقای مهربانم باز راه داده مرا خدا را شکر حالا منمو چشم…
مرا هزار امید است و هر هزار تویی شروع شادی و پایان انتظار تویی بهارها که ز عمرم گذشت و بی تو…
هنگام دفنم آمدی حسین جان بین جماعت دیدمت حسین جان در حین تلقین عشق تو دارد تکانم میدهد از آن گیسو که…
بی تو حال بنده ی فراری بد بیاری پشت بد بیاری سنگتو به سینه میزنم باز تو برام سنگ تموم میزاری ای…
اگه پر از غم بی حسابم اگه شبا نمیبره خوابم اگه شبا وقتی همه خوابن بی قرارم پره تب و تابم به…
یادت میاد میومدم رو شونت همیشه بوسه میزدم به گونت حالا باید یا از تنور خولی یا از رو نیزه بگیرم نشونت…
من توی زندگیم به خیلیا دل بستم هرکی یه جور شکست دل پریشونم رو دیگه زندگیه اگه یه روز من مردم میشه…
دوباره بازه دروازه ی عشق نداره پایان اندازه ی عشق پیچیده هرجا آوازه ی عشق شروع شده قیام پا برهنه ها پیچیده…