پرستوی زخمی حیدر کجا میری ببین چشم پر التماسم میگه بمون تا وقتی نفس داری زهرا نفس بزن یه روزم یه روزه…
این صفای سینه هامان از صفای فاطمه است هر چه داریم و نداریم از عطای فاطمه است چادر خاکی او بر قلب…
نمیدونم این دود و خاکستره یا اینکه تو کوچه پر از مه شده جلو چشم باغبون این روزا گلای توی باغچمون له…
فاطمه صبر و قرار حیدر است فاطمه دار و ندار حیدر است فاطمه که مایه احساس بود نام او ذکر لب عباس…
بعد از تو خانه دیگر از رونق می افتد چون خانه ی بی مادر از رونق می افتد باتو به هر ترتیب…
خون به دلم نکن هنوز جوونی تو میتونی هنوز پیشم بمونی فاطمه تو زندگی حیدری برای بچه های من مادری پس بمون…
تو میدانی که من به جز تو فاطمه ندارم اشنا میان مردمان مظلومه علی میخوای بری تو فاطمه قلب علی پر خون…
بی روی دل آرام تو دل کی بود آرام آرام دل من تویی ای سرو دلارام غافل نشدم از رخ دل جوی…