خبری آمده که نوبت محشر شده باز خبری آمده که دوره غم سر شده باز خبر از معجزه سوره کوثر شده باز…
ای که تو دنیا وارث حیدری کی منو باز به سامرا میبری تولد پدرت مبارک یا حجه ابن الحسن العسکری ای جانم…
خدایا رو سپیدم کن شهیدم کن شهیدم کن روی دنیا دیده بستن قفس تن و شکستن شهدا همیشه زندن شهدا همیشه هستن…
کاش هفت آسمان شرر میشد سنگ را شعله بر جگر میشد بر سر روز اگر غمت میریخت از شب تیره تیره تر…
کیستی تو بهشت بابایی سوره قدر و نور و طوبایی ما همه ذره و تو خورشیدی ما همه قطره و تو دریایی…
میدونم نوکری بلد نیستم میدونی این قدا که بد نیستم هر چی باشه سینه زنم هر چی باشه گریه کنم هر جایی…
باغبانی مثل من شرمنده از گل ها نشد غنچه نشکفته ام گلبرگ هایش وا نشد آشیانی را که با هم ساختیم آتش…
بهتر از اشک برا فاطمه نیست کار من امر به این معروفه ولی سخته بخونم ای مردم روضه مادرم و مکشوفه برا…