سر ظهر است و انتهای نبرد همه جا پر شده صدای نبرد پدرت خسته از بلای نبرد اصغرم حاضری برای نبرد یار…
ازرق و بچه هاشو دیدم زدی نوه ی دلاور بَدر و حُنِین چی شد از بالای مرکب افتادی کی با نیزه رو…
دعوا سره یه نوجوونه حمله هاشون چه بی امونه مگه چیزی ازش میمونه نشد حریف تن به تن شن نامردا اسبو دوره…
عزیز حسن امید حسین جوان حسن شهید حسین کسی شبیه تو دست از جوانی اش نکشید به پای شوق تو پای رکاب…
هزار شکر سرم زیر پرچم حسن است شب ششم شده یعنی محرم حسن است بد است پیش کریمان که بیش و کم…
هرچند عیان است ولی وقت بیان است عشق تو گرانقدر ترین عشق جهان است این عشق همان است که قیمت شدنی نیست…
بلند مرتبه شاهی از صدر زین افتاد تا بر زمین افتاد از خیمه زد به میدان ابن الحسن رجزخوان مرثیه شد حماسی…
رهام کن که میبینم عمه جون کشیدن عمومو به خاک و خون میبینی که تکیه زده به اون نیزه شکسته هرچی صدا…
روشنه باز از هلال ماه ماه عزا اومده از راه موعد بیعت شد امشب با قافله ی ابی عبدالله به اذن مولا…