گفتم کجا گفتا به خون گفتم چه وقت گفتا کنون گفتم سبب گفتا جنون گفتم مرو خندید و رفت گفتم که بود…
یاران چه غریبانه رفتند از این خانه هم سوخته شمع ما هم سوخته پروانه بشکسته سوهامان خون است به دلهامان فریاد و…
آرامشم را در تو جویم ای وسعت سبز نجوای خود را با تو گویم ای فرصت سبز ای دشت هایت ارغوانی ای…
مرو ای دوست مرو ای دوست مرو از دست من ای یار که منم زنده به بوی تو به گل روی تو…
چشات آسمونه دل ما پرنده تو هستی بگو نرخ این لحظه چنده همه عاشق تو شدن با نگاهی غرور سپاهی چه سردار…
عقل و دل و ساز کنیم از اول آغاز کنیم بشیم مثال سیمرغ پرهامونو باز کنیم به شهر عشاق بریم یکی کنیم…