انت الهادی و انا المضل سرگردونم منه خسته دل سرگردونم به حوالی خودت برگردونم صاحبم باش توی این شلوغیا مراقبم باش تو…
حضرت زهرا مادرمونه یه چارقد سفید سرمونه این یعنی حرف آخرمونه تا آخر همین چارقد باورمونه یکی یکی مثه فرشته ها خدا…
یه بغل خاطره دارم از حرم که همیشه جون گرفتم ازشون به شهیدای تو غبطه میخورم که چقدر عقب ترم از همشون…
رفتی ولی نوری تابنده ای زیبا و زنده ای هستی در جان ما سردار نام تو را با خطی رنگ خون بر…
تو کیفم چیده مهربونیاشو دنبالم فرستاده بازم دعاشو تا معلم ازم سوال میپرسه میشنوم تو گوشم زنگ صداشو اونی که هرجا هوامو…
تو یه اسطوره ای تو واقعیت که مثلت حتی تو افسانه ها نیست میدونم دیگه پروانه تر از تو تو کل عالم…
چه اسم قشنگی چه اسم شریفی مادر پر از عشقه چه حس لطیفی چقدر خوبه مادرت توی خونه راه بره تو هم…
من تشنه ی دیدارم ای زیبای تنها با یک نظر آتش بزن خاکسترم را پس کی به دادم میرسی ای عشق خونین…