لحظه شماری میکنم اشکامو جاری میکنم زهرا رو یاری میکنم دارم یه کاری میکنم فقط بیام به کربلا شکرِ خدا این دل…
ندارم به خدا تو دنیا به جز تو به کسی علاقه حسینی شدنم بهترین اتفاقه اگه اسمتو میبرم من با این اشکایی…
هنوز یادمه بچگیمو که تو هیئتت میدویدم یه روز قلکم رو شکستم برا روضه پرچم خریدم از همون روز دیگه من بودم…
به این عزم آهنین لا حول و لا قوه الا بالله فقط هیبتو ببین لا حول و لا قوه الا بالله بنازم…
یابن الطاها یابن الزهرا یابن الکرار حسن یابن المشعر یابن الحیدر یابن الکرار حسن یه روز میاد بقیع آباد میشه برات سینه…
بنفسی انت و اهلی و مالی اومدم پیشت با دستای خالی تو اقیانوس رحمتی زلالی آقای من آقای من من آرامش دارم…
دست خالی اومدم گریه کنم تا بلکه دلت بسوزه واسه من تازه از زیارتت اومدمو خاکِ کربلاته رو لباس من خیرِ دنیا…
اولین اسمی که اومد رو لبم قبل بابا گفتنم اسم تو بود اولین اشکی که اومد تو چشام واسه زخمی بودنه جسم…