قسم قسم قسم به چادر فاطمه دلم دلم دلم نمیره جز علمقه نفس نفس نفس به یاد مشک و علم قدم قدم…
رباب یه کم آروم بگیر آتیشمون زدی میدونی زیر سایه چند روزه نیومدی از اون دقیقه ای که لب زدی به آب…
ای مردم عالم بشناسید و بدانید مُهری که به پیشانی ما خورده بخوانید ارباب حسین است من بی سر و پا هستم…
دلم به یاد حرم تا کربلا راهی میخونه تو قتلگاه زیارت ناحیه فرقه بالسیوف فرقه بالرماح جدمو میزدن گوشه قتلگاه وای حسین…
ای ام البنین برگشتم از سفر ای ام البنین زینب شد خون جگر مادر بی نور دو عینم اومدم منو ببخش که…
آن زمان که برای بردن من میشکافی صف قیامت را اهل محشر به غبطه میگویند خوش به حالت نوشته نامت را میگذاری…
اصلا بهتر که تو رفتی اصلا بهتر که تو نیستی اصلا بهتر نمیتونی با سر رو نیزه بایستی میخوای چیو ببینی زمین…
کجا رفتی یه دفعه بی خبر نمیگی که من دق میکنم چی به سرم اومده ببین که جلوی تو هق هق میکنم…