امیر کرمانشاهی

توی شیب گودال ریختن رو سر تو خنجر می کشیدن روی حنجر تو وقتی زنده بودی سمت خیمه رفتن بعدش پیش زینب…

امیر کرمانشاهی

مقتل نوشت وقتی زدن تیری به مشک خیمه ها وقتی که شد خالی از آب وَقَفَ العَباس مُتَحَیِرا نه روی برگشتن به…

امیر کرمانشاهی

سوره فجرم بهترین اجرم لحظه سینه زدنه بردن اسم تو حسین هدیه زهرا به منه من همیشه خوشبختیمو تو روضت به خدا…

امیر کرمانشاهی

خدا کنه که من بتونم مشکو به خیمه برسونم درسته که دستی ندارم درسته که تمومه کارم باید به خیمه برسم چون…

امیر کرمانشاهی

زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا چه نغزست و چه خوبست و چه زیباست خدایا چه نقشی است چه نقشی…

امیر کرمانشاهی

میلرزه پیکر لشکر اومد جناب پیغمبر کفار و صف به صف پس زد با نعره انا الحیدر قمر لیلایی علی اکبر نوه…

امیر کرمانشاهی

جوونمو رو خاکا دیدم تنش رو اربا اربا دیدم صدای گریه ها بلنده قلبمو غصه از جا کنده کدوم بابایی بتونه زخم…

امیر کرمانشاهی

میکشم خویش را به روی زمین گاه بر سینه گاه بر زانو این عصای شکسته بعد از تو کمکم کرده بیشتر از…

بارگذاری مطالب بیشتر
سبد خرید
  • سبد خریدتان خالی است.
ورود به سایت