علم تو دستاشه و حسین نگاش میکنه علی داره از نجف با فاطمه دعاش میکنه خدا به همرات علم رو دوشت بازو…
ای خواهر میدونم برای چی دلشوره داری ولی جان مادر نکن بی قراری قرار ما رو که به خاطر میاری ای خواهر…
تا که فرمود رسیدیم علم را کوبید یک علمدار بر این خاک قدم را کوبید بر روی سینه خود تیغ دودم را…
تا خدا پیراهنش آویخت عالم گریه کرد باز حوّا مو پریشان کرد آدم گریه کرد آه با هر کس که زد بیرق…
سلام عزیز فاطمه امیر نشعتین تپش تپش دلم میگه امیری یا حسین تا کی باید تو حسرت یه نیم نگات باشم یعنی…
قسم به قاب عکس حرم قسم به شیش گوشه قسم به اون نوکر که دو ماه و مشکی میپوشه قسم به آب…
بسم الله الکرم بسم الله الکریم بسم الله الحسین هو رحمان الرحیم بسم الله ای سینه زن بگو بسم الله ای کربلا…
سلام ای لباس سیاه محرم سلام ای نگاه به راه محرم سلام ای پناه سپاه محرم سلام ای شهید بی گناه محرم…