امیر کرمانشاهی

آسمون غباره یا تاره چشمام نمیبینه اینجا نخله یا که نیزاره چشمام نمیبینه هر جایی رو میبینم سرابه هر جایی رو میبینم…

امیر کرمانشاهی

وقتی درو سوزوندن لگد به در کوبیدن با هم در و زدن به پهلوت محکم صدا زدی که فضه بچم تا پشت…

امیر کرمانشاهی

آسمون داره برای من گریه میکنه پا به پای گریه های من گریه میکنه چشم من دیگه بعیده که وا بشه بابا…

امیر کرمانشاهی

چشماتو وا کن حالم خرابه بد تر از این بوی خاکستر و دود بوی شراب ِ میگم بابا شاید من و یادت…

بارگذاری مطالب بیشتر
سبد خرید
ورود به سایت