با اینکه پیکر پسرش بوریا شود عریان به روی خاک بیابان رها شود با اینکه از قضیه خبر داشت فاطمه با اینکه…
بر بانوی مطهرمان گریه میکنیم بر آن ز خوب بهترمان گریه میکنیم بر روی بال های سپید ملائکه بر آن کبود پیکرمان…
به سوی شام و کوفه ام چه ظالمانه میبرند نمیروم ولی مرا به تازیانه میبرند سر تو را به نیزه ای نشانده…
خوب خوبایی خیلی اقایی مهر و مهتابی اربابی مولایی کسی شد آزاد که راهش افتاد به دربار حسین سوامون کردن صدامون کردن…
در ره دوست بریده ز همه هست شدی روز میلاد تو روزی است که بی دست شدی با وجودی که ز تن…
چشم و دست و دل و بازوی علی داری تو حیدری یا پسر حیدر کراری تو گر چه ماهند به رخسار همه…
تو با خبری از دلم و هر چی که گفتم هر وقت که دلم میگیره یاد تو می افتم هر چی تو…
سنگ تو را به سینه میزنم یا امام حسین تو شاهی و غلام تو منم یا امام حسین من اون غلامم که…
دریای بی انتهاییست پیمانه کوچک من کوهیست یا یک فلک سر بر شانه کوچک من از زلف خود گسترم فرش وز اشک…
مادر منم مثل تو خمیدم تو تو کوچه من بیابون مادر منم مثل تو شهیدم تو تو خونه من تو ویرون بازوم…
شب و خورشید و آشیانه من نور باران شده است خانه من طَبَق نور شد در این دل شب پاسخ گریه شبانه…
تو شمعی و بزم دلت انجمن تو سروی و ملک وجودت چمن علی را تویی نور بینش به چشم نبی را تویی…