سر و جانم باد فدای حیدر رجز میخوانم شبیه مادر روحی لروحک الفدا مولانا علی نفسی لنفسک الوقا مولانا علی گفتم میان…
یه آدمایی هستن توی این دنیا که چشماشون یه اقیانوس آرومه یه آدمایی که حقیقت هستی تو عمق چشماشون همیشه معلومه چشماشون…
توی این دنیای وانفسا حَرَمتُ اِلَیکِ یا زهرا تو اون مادر مهربونی که سایت بوده رو سر ما میخونم باز تو این…
بگذار کمی عرض ارادت بنویسم دور از تو و با نیت قربت بنویسم سجاده شب پهن شده حی علی شعر بگذار برایت دو سه…
دور از وطنم میلرزه تنم آتیش میگیرم من از اشک حسنم مادر بیا کنارم این دم آخر روضه میخونم با دل مضطر…
بار دگر این قافله عزم سفر دارد لشکر صاحب الزمان میل خطر دارد راهی فتح قله های عزت و ایمان همسفر ما…
میمیرم برات تو فقط گریه نکن پیش بچه هات تو فقط گریه نکن میخندم برات تو فقط گریه نکن نُه سال زیر…
این سخن کم نیست دنیا صبحگاهی بیش نیست شهر پرآشوب امکان کوچه راهی بیش نیست یوسف دل را نگه دار از زلیخای…