زهرا بود و آتیش اما مرتضی سوخت خیلی قلب زینب از این ماجرا سوخت از آتیش اون در بعدا کربلا سوخت بعدا…
این روزها میان شهیدان چه همهمه است این انقلاب ادامه فریاد فاطمه است از تشنگی چه واهمه از دشمنان چه باک وقتی…
جوونیمون نذر راه حیدر اگه قابل بدونی مادر میخوام فدای حسینت باشم یه روی مثل علیِ اکبر براتم کی میشه امضا سلام…
و یطعمون الطعامه سفره ما بدون شامه فقیر اومده دره خونه فقیرو که کسی نمیرونه یه تیکه نون سهم کریما یه تیکه…
و رَکَلَ البابَ بِرِجلِه نامرد با پا به در زد و رَکَلَ البابَ بِرِجلِه به نیت قتل پسر زد و رَکَلَ البابَ…
نه مثل ساره ای و مریم نه مثل آسیه و حوا فقط شبیه خودت هستی فقط شبیه خودت زهرا اگر شبیه کسی…
چقدر گریه کردم برای غمات چقدر گریه کردی بمیرم برات نمیخوام علی جان چشات تر بشه میترسم یه لحظه بگیره صدات بالا…
دلگیر تر از این شب غربت ندیده ایم امشب همه برای عیادت رسیده ایم بی بی سلام بر تو و آل غریب…