خوده پیغمبر فرمود کرارُ غَیرُ فَرّار میگن از صف شکن معرکه ها بگو میگم حیدر میگن از اسد الله ولی الله بگو…
خیلی اینجا شلوغه اومدن چند تا لشکر التماسم همینه نیا خواهر جای تو قتلگاه نیست نیا تو دلاشون خدا نیست نیا دین…
یه سردار تو دلش کوه غم یه سقا روی دوشش علم تو دستش یه مشک و پناهش دعای اهل حرم وقتی که…
سلاح خویش منه بر زمین برادر من هنوز اول عشق است میان ما و رهایی شطی ز خون جاریست شناس سرخ بیاموز…
این سرو قامت تو قد قیامت تو داره ازم دل میبره علی این عزم و غیرت تو این شور و هیبت تو…
بذار تشنه بمونم بذار آبو ببندن بذار وقتی میبینن تلظیمو بخندن دنیا شمشیر بشه من از پدر نمیبُرم اون آبی که تو…
میون این هلهله ها کیه صدام میزنه دست نوازش کیه روی موهای منه آره صدای مهربونه پدره صدا صدای گریه های مادره…
چه نسیمی که خوده طوفان است پا برهنه وسط میدان است چه علمدار چه کودک باشی دست دادن هنر مردان است ای…