میمیرم برات تو فقط گریه نکن پیش بچه هات تو فقط گریه نکن میخندم برات تو فقط گریه نکن نُه سال زیر…
این سخن کم نیست دنیا صبحگاهی بیش نیست شهر پرآشوب امکان کوچه راهی بیش نیست یوسف دل را نگه دار از زلیخای…
زهرا بود و آتیش اما مرتضی سوخت خیلی قلب زینب از این ماجرا سوخت از آتیش اون در بعدا کربلا سوخت بعدا…
این روزها میان شهیدان چه همهمه است این انقلاب ادامه فریاد فاطمه است از تشنگی چه واهمه از دشمنان چه باک وقتی…
جوونیمون نذر راه حیدر اگه قابل بدونی مادر میخوام فدای حسینت باشم یه روی مثل علیِ اکبر براتم کی میشه امضا سلام…
و یطعمون الطعامه سفره ما بدون شامه فقیر اومده دره خونه فقیرو که کسی نمیرونه یه تیکه نون سهم کریما یه تیکه…