ابن مرجانه سرگردان میشود با خطبه ی زینب طوفان میشود روی منبر تا میگوید اسکتوا دشمن در لاک خود پنهان میشود میدان…
مظهر عصمت علت خلقت زندگیمو من دارم ازت گرد و غباره چادر خاکیت سُرمه ی چشمات میشه فقط اگه راهمو کج رفتم…
امشب یه فرقایی واسه من داره هرجوری باشه روضمو میرم امشب شب خوشبختیمه آخه یه دِیقه بیشتر حسین حسین میگم عشق اونه…
به دعای مادرونه تو محتاجم به توسل دره خونه تو محتاجم دلم قرصه و پشتم گرمه مادری مثل تو دارم رسیدی تو…
یا رب علی مرتضی آن نفس قدسیه ریزد سرشک از ماتم زهرای مرضیه بر پهلوی بشکسته ی حورای انسیه رفت از جهان…
وای از مدینه و وای از کرب و بلا وای از پشت در و گودی قتلگاه میسوزه خونه ای که مثل بهشته…
اجر رسالت نبی ادا شد یک آیه از کوثر او جدا شد محسنِ زهرا پشت در فدا شد بقیة الله آجرک الله…