ای که دلها همه از داغ غمت غمگین است وی که از خون تو صحرای بلا رنگین است نرود یاد لب تشنه…
من گرد راه حضرت زهرا نمی شوم هرگز به جای ام ابیها نمی شوم او دختر پیمبر و همتای حیدر است من…
از تو فنا می طلبم وز تو بقا می طلبم عشق سوا هجر سوا وصل سوا می طلبم عاشق روی تو شدم…
از درد قطور است کتاب محن من چندیست که آه است تمام سخن من سخت است پدر پیش پسر گریه نماید مهدیست…
مادر نیمه جون تو رو جون زینبت زنده بمون راه میری قد کمون تو حیاط خونه مونده رد خون مونده بغض تو…
آواره صحرا و بیابان شده ام سودا زده طره جانان شده ام همراه فرشتگان و جبریل امین جارو کش کعبه خراسان شده…
کبوترم هوایی شدم ببین عجب گدایی شدم دعای مادرم بوده که منم امام رضایی شدم پنجره فولاد تو دوای هرچی درده کسی…
الا یا رضا رضا یا رضا دل ما به توست رضا یا رضا ز خویشم مکن جدا یا رضا ولای تو هست…