چقدر شلوغ قتلگاه نمیرسه صدات نمیدونم باید حسین چیکار کنم برات لبای تشنه تو شد مصیبت فرات عجب قیامتی شده غروب کربلا…
روی قبرم بنویسید که نوکر بودم من غلامی به در خانه حیدر بودم فخرم این است دویدم همه جا پشت سرش در…
وا نکردم سفره دل پیش کس الا حسین فرق دارد با همه بحث رفاقت با حسین روضه میخواند یکی من هم که…
لب تو طعنه به لعل لب ساغر میزنه همه دلها برای عشق تو پرپر میزنه توی چشمای سیاهت دل من سر میزنه…