دارن در میکوبن به فکر آشوبن خدایا پس چرا مادر از سجاده جای بابا به سمت در راه افتاده ای وای خدایا…
وسط شعله کینه حسودا بین تاریکی نا تموم دودا صورت مادرم کبود شد کبودا اثر شعله ها رو پر چادرش دود بالا…
دلی که بی قراره حالا دیگه یه عمره شده دلداده تو الان اینجا نبودم اگه نبود دعای سر سجاده تو من لیاقتم…
به غمت شب و روزم رو سر کردم پی تو همه دنیا رو میگردم میدونی چه شبا که خوابیدم مادر برا تو…
اینجا که عطراگین به بوی مشک و عود است این خانه گویا خانه یاس کبود است روزی دو مرغ عشق اینجا لانه…
گل پژمرده از بیداد مادر خزان آخر به بادت داد مادر خودم دیدم که بابا با گل اشک تو را در زیر…
اگر میخواستی سوزی در آتش حاصل ما را چرا با داغ زهرا آشنا کردی گل ما را اگر میخواستی خاکستر ما را…
دلم شکسته دلم شبیه دل دخترم شکسته دلم مثه بال کبوترم شکسته دلم شکسته درسته که امامتم ولی داغ تو تنها قاتل…
نمیدونم چی اومد سر چشمام که اشکام مثل اون قدیم نمیشه میشینم توی روضه اما حالا مثل روزای بچگیم نمیشه نمیدونم چی…
تو که غیر صلاحو خیر من تو کلامت نیست میدونم که رهام نمیکنی تو مرامت نیست خوبه برا عشقش بمیره آدم نمیره…
گاهی دلم می گیره از بس که می بینه دنیا و دو رنگی شو اما حرم رفتم که فهمیدم دنیا هنوز داره…
وقتی که شوهرم را در کوچه ها کشاندند اطفال بی پناهم از دیده خون فشاندند غمگین و پا برهنه مولا ز خانه…