صدای ناله هاشونو شنید و حسین به سوی معرکه دوید و چیجوری برگردونه سمت خیمه تن پر از خونِ دو تا شهید…
حیدر همیشگیست بود حی لایموت معنا شدست در قدمش واژه ثبوت محو جمال حیدری اش خلق در سکوت وقتی گرفته دست علی…
یک جهان روضه و یک ماه محرم داری آه آقای غریبم چقدر غم داری تا ابد هم که بخوانند همه مرثیه ات…
من سه سالم بزرگ همه عالم حسینه فقط انتخابم توی صحرا اگر رو خاک افتادم نیفتاده اما حجابم علمدار زینب منم که…
توی خرابه هر شب منتظرت نشستم الآن چند شبه بابا که چشمامو نبستم تا یه صدا شنیدم دنبال تو دویدم بیا ببین…
موهامو شونه کنید داره میاد بابا میاد منو ببره میدونه چقدر تنهام بیا که خسته شدم بابا فقط تو رو میخوام نیومدی…
حُر و آزاده ای اگه هستی با حسین اگه میخوای حُر بشی بلند بگو یا حسین دوای درد قلبم محرمه حسینه تا…
خوش اومدی تو از سفر بابا تو رو خدا منو ببر بابا کجا یهو تو بی خبر بابا گذاشتی رفتی دیگه تموم…