خواهرش بر سینه و بر سر زنان رفت تا گیرد برادر را عنان سیل اشکش بست بر شه راه را دود آهش…
هر روزم شده حسرت هر لحظه ام شده آه آرومم با تو باشم بی تو اما بی پناه دیگه دلگیرم از این…
وعده ای داده ای و راهی دریا شده ای خوش به حال لب اصغر که تو سقا شده اى آب از هیبت…
انا فتحنای خدا یعنی ابالفضل بی دست و فوق دستها یعنی ابالفضل هرکس گرفتار آمده آسوده باشد دارالادای قرض ما یعنی ابالفضل یا کاشف…
میون ظهر سرخ آسمونه کربلا دریاچه ی خونه تموم بچه ها تشنه و بی تاب تو خیمه ها همه میگن آب عمو…
دستی نداری تا بگیرم از زمین پاشی میشه دوباره باز علمدار حرم باشی این بچه ها دیگه نمیخوان آب تو رو میخوان…
دلی که میسوزه پای غم حسین تمومه آرزوش محرم حسین صدا میزنه اسم اعظم حسین خدا رو میبینه رو پرچم حسین خدایا…
مگه میشه از حرم نگفت مگه میشه از تو دم نزد مگه میشه یاد کربلا تو بارون شب قدم نزد بوی بارون…
کعبه یک زمزم اگر در همه عالم دارد چشم عشاق تو نازم که دو زمزم دارد هر کجا ملک خدا هست حسینیه تو است…
مرغ دل پر میزند پیوسته سوی کربلا گشته ذکر صبح و شامم گفت و گوی کربلا اشک چشم زینب و خون حسین…
نشسته پدری بر سر خاک پسر گرفته به برش سینه ی چاک پسر ز بغضی لبالب به وسعت صحرا که میرسد به…
رسید حسین چجوری تا جسم علی دوید حسین اون آخرا خودش رو می کشید حسین فقط خدا میدونه که چی دید حسین…