تو اوج غم بوده یه همقسم بوده میون هفتاد و دو تن ایرونی هم بوده گفتن توی آخرین لحظه گفته با خوشحالی…
شبیه سایه به دنبال شاه می آمد ز شام و کوفه برایش سپاه می آمد حسین معنی آزادی است این حُر بود…
سلام ما به شکوه افرین بزم جلال بزرگ زاده ازاده نافع ابن هلال از او که خواند حسینش ز بهترین اصحاب چگونه…
شد مسلم ابن عوسجه مردانه پیش صف در راه شاه تشنه لبان نقده جان به کف مصحف بر وصی نبی خوانده بارو…
داد اندر آن میان شه لب تشنه را سلام ترکی که بود سید سجاد را غلام از شاه خواست رخصت میدان کار…
عابس آن شیری که میلرزد ز بیمش دشمنش در هزیمت دشمن از ان بازوی مرد افکنش ان چنان سر مست و شیدا…
سلام ما به سعید ان چه نام خود مسعود که پیک نامه مسلم به نزد مولا بود به شهرت حنفی بود در…
سلام ما به زهیر و دلاوری هایش که بود شاهد عشق حسین و مولایش هر انچه خواست که سر پیچد از کمند…
از ان زمان که به میخانه ات مقام گزیدم دو چشم مست تو ساقی دوباره کرد شهیدم چو از تو جام گرفتم…