از دست خودم من گله دارم چقدر با نوکری که تو میخوای فاصله دارم راهو کج رفتم و حالا دلِ بی حوصله…
تویی تو نیر اعظم رسول مکرم تویی تو صاحب پرچم نبی خاتم تویی بهشت مجسم سید و آقای دو عالم به هر…
چرا باید تو دلا غم باشه وقتی دلها همه لبریز خداست اونکه اومده تا خاتم باشه حاصل عمر تموم انبیاست دوباره رحمت…
بهم میگن چرا همیشه گریه کویر همیشه شوق بارون داره نمیدونن این دل بی سامونم فقط با گریه سر و سامون داره…
کاشکی کاری از دستم برمیومد یا تو کوچه ها عمرم سر میومد قد کشیدم اما باز دستش از سرم رد شد مادرم…
تو قامت عمه دیدم هیبت مولا رو تو چادر عمه دیدم عصمت زهرا رو تو چهره ی عمه دیدم شوکت بابا رو…
رسیدم از سفر کنارت حسین میذارم سر روی مزارت حسین چهل شب و روزه دارم از دوری تو میسوزم ببین چی اومد…
اَینَ الستَقَرَت بِکَ النَوی بی قرار تو ام این شبا پس کجایی یابن الزهرا خیلی دلتنگم آقا کجا دنبال تو باید بگردم…