آسمون درخشید ماه عالم بالا اومد چشما رو ببندید علیِ عالیِ اعلا اومد با فاطمه ی بنی اسد میخونه دلم بی حد…
اگر لازم شود حرف از دهان بیرون نمی آید که بی اذن علی تیر از کمان بیرون نمی آید چه رزمی میکند…
بنی آدم اعضای یکدیگرند همه بنده ی دختر حیدرند بنی هاشمی که علی منسبند همه حافظ چادر زینبند ای حرم عقیله سایه…
کجایی ببینی میلرزه صدامو بیا تا ببندی با دستات چشامو کجایی ببینی سرم رو زمینه کجایی عزیزم غریبی همینه نفس آخرم یادم…
ته سرنوشتم از اول سرشتم چراغ بهشتم حسینه تو درس الفبا من اون اسمیُ که قشنگتر نوشتم حسینه علمت سرخ کرمت سبز…
ابی عبدالله آقای مهربونم ابی عبدالله ذکر دم اذونم ابی عبدالله ای حُسن انتخابم ابی عبدالله بالاترین ثوابم حالا که آقا نوکریتون…
سامرا الوداع که نفس آخر شد جوون علی اکبر رضا پرپر شد تو سامرا دلم میسوزه به یادِ کوفه و شام و…
گفت سُرَ مَن رَآی ترجمان سامراست من ولی دلم گرفت این حرم چه آشناست چون نجف شکوهمند چون مدینه راز دار داستان…