فضه خادمه بانوی عالم امکانه تو سخن نافذه فاضله است حافظ قرآنه هر تپش هر نفس از علی گفت و بس جانانه…
عبا منم رو شونه های ختم الانبیا منم برای افتخار من همین بسه که محرمه اهالی کسا منم یادم میاد خنده ی…
گمت کردم توی ازدحام پشت در گمت کردم گمت کردم زیر دست و پای چل نفر گمت کردم پرت میسوخت چادرت آتیش…
بعد صدسال اگر از سر قبرم گذری من کفن پاره کنم زندگی از سر گیرم اباعبدالله یا اباعبدالله چیزی که عیان است…
مهر مادری بارونه قلب من به تو مدیونه نور چادر زهرایی تاریکی رو میسوزونه توی روضه هایی که قدم میزنی واسه دلخوشی…
زمین میلرزه زمان میلرزه رجز میخونه جهان میلرزه فرار میکنن همه از میدون علی نقابشو پس زده یک لحظه اسدالله الغالب اومده…
فصل اشک و ماتمه انگار که محرمه سینه میزنیم همه با ذکر یا فاطمه سلام ای مادر دعا کن این شبها برام…
تو روح یاسین و طاهایی زهرایی زهرایی زهرایی صدیقه ام ابیهایی زهرایی زهرایی زهرایی محشر صدیقه ی اطهر محبوبه ی داور ای…