یه روز میبینی از ابر چشام میگم به بابام کتک میزدی به جای سلام میگم به بابام کشیدی منو تو بازار شام…
و قبرها فی قلوب من والا ها مزار تو بی نشون مادر اما کی گفته بی حرم هستی توی قلبم حرم داری…
تا خبر جوونتو شنیدی تا حال و روز حسنینو دیدی با هر قدم خوردی زمین تو کوچه تا خونه رسیدی صدا زدی…
مگه بی دعوت اومدم که از خونت برم آخه تو جونمی چجوری از تو بگذرم من با همه امام حسینیا برادرم اگه…
تو روضه ها مادر من با دعای مادر تو شیرم میداد گریه میکرد یاد علی اصغر تو در خونت حسین دیگه اسیر…
من اون روزی که تو کوچه زمین خوردی یادم هست یه جوری زد دیگه طاقت نیاوردی یادم هست چادرت خاکی شد مادر…
به فاطمه و ابیها و بعلها و بنیها تو سینه بزن بخونم من به عشق امام حسنی ها تو رو دوست دارم…
منو برگردون به روزای خوب زندگیم به همون روزای بچگیم به همون حال و هوا منو برگردون که دلم تنگ برا همون…