عمریست دل تو خانه غم باشد چشمان تو سر چشمه زمزم باشد امشب همه در غربت تو گریه کنند بانی عزا رسول…
با روی سیاه با بار گناه این بنده به تو آورده پناه ای رحمت بی پایان من عبد خطا کارم دریای کرم…
عاشقت شد از ابتدا اینقدر دوست دارد تو را خدا اینقدر بغل کعبه هم به جان خودت ما نگفتیم ربنا اینقدر بی…
طعنه خلق مرا سخت اذیت کرده بارها آینه از سنگ شکایت کرده به گدایی که در این کوچه محبت نچشید چه کسی…
هرچند بدم گناه کارم هرچند که توشه ای ندارم هرچند که خالی است دستم هر قول که داده ام شکستم هرچند که…
مرا که گدای تو بودم زمانی ز چشمانت انداخت این بد دهانی تو بودی ولی بنده خویش بودم تو را خواندم اما…