شب قدر آخر اومد شب سخت دل بریدن کاش یکی خبر بیاره که بدا رو هم خریدن شبای عاشقی هم رفت چه…
ای خدا آن عبد سرکش آمده با معاصی در کشاکش آمده ای خدا آن عبد جان بر لب منم آنکه دارد بر…
کیستم من بنده ای از فرط عصیان شرمگینم روز و شب باران خجلت بارد از ابر جبینم خیزد از پرونده جرم و…
زده در وقت سحر یاد رفیقان به سرم شب قدری چقدر ریخته مهمان به سرم رحمت واسعه اش از همه سو میریزد…
من گدای نیمه شب و تو خدای روزی رسون اومدم که رو بزنم تو شبای ماه رمضون ای مهربون بارون چشای خشکمو…
به تو رو زده رو سیاهی یا الهی به این بی پناه یه نگاهی یا الهی هیچکی غیر از تو منو نمیخره…
یه قلب پر گناه آوردم میدونم آبروتو بردم درسته رو سیاهم اما دلم رو دست تو سپردم کجا برم ای خدا بنده…
خدای من تویی که میرسه بهت صدای من یه کاری کن شبای قدر برای من بذار بگیره این شبا دعای من الهِ…
اگه بد و رو سیاه اومدم یا با دلی پر گناه اومدم به امید این که از کرمت بدی منو باز پناه…