تنم میسوزه از سَم زیر لب هر دم مرگمو میخوام از خدا کم کم شده این زهرِ کاری تو خونم جاری با…
حیدر پادشاه و اماممی تو صفا و رکن و مقاممی کوری چشم دشمنای تو اشهد اذان و اقاممی صاحب اختیاره دلمی دلیل…
زندگی در چشم من جور دگر شد با علی دم به دم دلدادگی ها بیشتر شد با علی جای لالایی شنیدم ذکر…
به نام زهرا به نام زینب خدایی هستم غلام زینب زینب قهرمان کرب و بلا شد پرچم داره عشق خون خدا شد…
شبای هیئت میگم حسین به قصد قربت میگم حسین وعده ما جنت الحسین تا به قیامت میگم حسین میگم حسین سیر نمیشم…
ساکن میکده ام در شب ساقی عشق است گر بسوزم همه شب در تب ساقی عشق است از مقامات جهانی که ندارد…
اسیر تاب گیسوی علی ام خوشم کلب سر کوی علی ام تموم عالمو بدن بهم باز گرفتار دو ابروی علی ام نداره…
غایبی و روز و شب در جمع مایی سیدی با منی اما نمیدانم کجایی سیدی ای بسا حج کرده ام حجم فقط…