در عاشقی که حد و نصابی نیاز نیست ابراز عشق کن که حجابی نیاز نیست البته عشق مد نظر عشق حیدر است…
دل عاشقات غرق ماتم شده بغض سینه چه سوزان زمین و زمان نوحه خون و دو چشم فلک گشته گریان رسیده عزای…
از وقتی شدی آقای خودم از عشق کربلات دیوونه شدم ابی عبدالله دل و دین و دنیامه کرب و بلا ابی عبدالله…
ماه شب تیره من از دل غم داره منه این همه بغض و کینه ها قلبمو از جا میکنه روز و شبها…
نسبم می خورد به صدیقه گرچه از ساکنان ایرانم مادر مادرم کنیزش بود نوکر خانه زاده ایشانم در ازل جرعه ای شرابم…
دیشب به یاد روی تو پیمانه می زدم دیوانه وار نعره مستانه می زدم جانا قدح ز ساقی مردان می پرست مستانه…
این جان مرا به عشق جانان بردند از روز ازل بی سر و سامان بردند گویند چرا تو دل به ایشان دادی…
امیرالمومنین و تو شدی اشبه الناس خون ام البنین و تو رگات داری عباس یا باب الحوائج الی الله الی الابد می…