چهارده ساله دلم شده بی سامونه بلا چهارده ساله میگم میای از زندون بلا حالا که اومدی میلرزه پاهام میباره چشام تو…
از دست تو خوردم نمک دینم با تو خورده محک میخونم تا دنیا دنیاست یا لیتنا کنا معک ای برتر از خیال…
غصت فراتر از سخن داغت شده کمر شکن عمری اسیر غربتی قلبت پره درد محن دنیا دنیا غصه و غم سهم چشمات…
علمت یعنی پناه حرمت یعنی بهشت باید اسم رو فقط به روی تربت نوشت تو دلآرام من تب ایام من نفس راحت…
نبوت به شأن زن عقیله به حلم و کرم حسن عقیله پیام آوره قیام حسین خلیله یه بت شکن عقیله مراد پیر…
جات خالیه خیلی کنارم این دم آخری داداشی دلم میخواست آخره عمری کنار بسترم تو باشی کاش بودی میدیدی چی سر خواهرت…
دلم پر از بهانه کرده بیا که محنت زمانه دل مرا نشانه کرده بیا که در دلم بسی قصه ناشنوده دارم بیا…
نوکر حضرتی شاهم و مهمان نجف راهم افتاده دوباره به خیابان نجف نجف از یُمن علی قدر و بهایی دارد شدم از…