شده غم و درد هم آغوشت شده آسمون سیاه پوشت نیمه های شب توی خونت عبا رو کشیدن از دوشت خوردی زمین…
بقیع تو پر از غمه مثل دلای نوکرا دور و بر قبرت اقا خالی شده از زائرا نه یک چراغ نه حتی…
خونه خدا سیه پوشه مدینه دلش پره خونه کربلا بارش بارونه برای بقیع سامرا حالش دگرگونه کاظمین خیلی پریشونه مادرم فاطمه گریونه…
دلم نیمه شب ناله غم گرفت ستاره با هام تا سحر دم گرفت حیاطی که بوی خوش یاس داشت دیگه بعد تو…
کجا میری پره دلهرم بابا ببین خیلی غصه میخورم بابا یه حسی توی دلم همش میگه که شاید تو رو نبینمت دیگه…
شب شب شادی دل شادم از غم و غصه ها ازادم انقده خوبه که انگاری توی ظرف عسل افتادم اومده یابن الحسن…
ای گل بی خار من دلبر و دلدار من یا اباصالح مدد یا ابا صالح ای ثمر عسکری فاطمی و حیدری یا…
شب جشن شب اربابه اون که صورتش مثه مهتابه تیغ ابروش هواییم کرده دو تا چشماش مثه دُر نابه عجب اربابی خدا…