کوفه را با تو حسین جان سر و پیمانی نیست هرچه گشتم به خدا صحبت مهمانی نیست به خدا نامه نوشتم به…
سردار بی سپاهم ندارم امید فردا موندم غریب و تنها در این شهرِ بی کسی ها دلم گرفته از دستِ این قومِ…
مانند مادرم چقدر میخورم زمین تو خورده ای زمین من اگر میخورم زمین تو بی کسم شدی و منم بی کست شدم…
نمردم آخر سر تو رو رو نیزه دیدم پی تو روی خار دویدم چیا ز حرمله شنیدم رگاتو دیدم یه عده نابلد…
رویای حرم توی سرمه دارائی من چشم ترمه هی میکشم از درد فراق جامونده دلم تو شهر عراق بی قراره لحظه پابوسم…
بریدمو خمیدمو بدون پیروهن تو رو که دیدمو به خاک و خون تپیدمو چادرمو روی تنت کشیدمو خیمه رو تا گودال همش…
شهر مدینه باز عزاداره یه داغه بازم بلا پشت بلا داره می باره هیزم به دستا اومدن رحمی نکردن شد زنده یاد…
آقای منی رویای منی تو دلخوشی دنیای منی ای عشق مدام بارون چشام دلتنگ تو ام شیش گوشه میخوام به ضریحت برسون…
افتادی لب تشنه رو خاکا دعوا شد سرت هجوم آوردن با نیزه ها دور پیکرت به حال و روز مظلوم تو بین…
آه تشنه کشتنت با تیر و شمشیر و دشنه کشتنت زخمی کشتنت دیدم تو اوج بی رحمی کشتنت آه دَر هم کشتنت…
آنکه در کنج قفس مرگ طلب کرده منم همچو شمعی شده از جور و جفا آب تنم روز ها پیش دو چشمم…
کنج زندون نفسم بریده و دلم شده خون حال و روزم بده نداره سامون غریبونه گوشه ای دارم میدم جون بی قرارم…