یارالی یارالی برات بمیرم که غرق خونی میون گودالی از تشنگی رفتی از هوش و دوباره بی حالی یارالی یارالی بمیرم آقاجون…
گودال داره محشر میشه یار زینب بی سر میشه ای وای با لبهای تشنه خنجر سهم حنجر میشه زودتر ببُر سرو دست…
ویران نشین شدم که تماشا کنی مرا مثل قدیم در بغلت جاکنی مرا گفتم میایی و به سرم دست میکشی اصلاً بنا…
آرامش قلبمو دنیای من اومده عالم رو خبر کنید بابای من اومده سر بریدتو به روی دامن میذارم من غیر تو کسی…
آغاز غمت شد کرب و بلا رحمی به دلم ای خاک بلا دلواپسمو گریونه چشام حالم بده و مبهوته نگام بوی غم…
میباره غربت از خاک اینجا خیلی عجیبه این دشت و صحرا در بین محمل دلشوره دارم یک دم بیا و بنشین کنارم…
بنشین تا به تو گویم زینب غم دل با تو بگویم زینب بعد من قافله سالار تویی خواهر من دختر حیدر کرار…
صلی الله علیک ایها العطشان ای جان جانان از جام عشقت مستم آقا جان ذکر تو سِیر اَلَی اللهَمه نور راهمه درد…