تاب گیسوی که پیچیده به بزم فقرا طلعت روی که تابیده به ویرانه ما یا رب این چشمه نور از چه ملک…
همه جا بروم به بهانه تو که مگر برسم دره خانه تو همه جا دنبال تو می گردم که تویی درمان همه…
زمین سینه میزنه زمان گریه میکنه اقامه سینه میزنه اذان گریه میکنه کتل سینه میزنه علم گریه میکنه ضریح سینه میزنه حرم…
حسن ای غریب جگر پاره من حسن میری و میبری چاره من حسن زود بپوشون که طشتو نبینه حسن خواهر من به…
از سوز تب توانی به پیکر نداشتی فکری به غیر فاطمه در سر نداشتی یاد خدیجه میکنی و آه میکشی یعنی که تاب دوری…
يک کبوتر وسط شعله تقلا ميکرد جرمش اين بود که اسرار هويدا ميکرد رسم اين است که پروانه در آتش باشد عاشقي…
نشد برات بمیرم نشد برات فدا شم من باورم نمیشه باید ازت جداشم تو که میدونی چه حالی ام تو که میدونی…
من احساسی توی چشم تموم مردم این شهر نمیبینم یه چند سالی میشه حتی توی خونم با امنیت نمیشینم غریبی عالمی داره…