امیر کرمانشاهی

تاب گیسوی که پیچیده به بزم فقرا طلعت روی که تابیده به ویرانه ما یا رب این چشمه نور از چه ملک…

امیر کرمانشاهی

همه جا بروم به بهانه تو که مگر برسم دره خانه تو همه جا دنبال تو می گردم که تویی درمان همه…

امیر کرمانشاهی

زمین سینه میزنه زمان گریه میکنه اقامه سینه میزنه اذان گریه میکنه کتل سینه میزنه علم گریه میکنه ضریح سینه میزنه حرم…

امیر کرمانشاهی

حسن ای غریب جگر پاره من حسن میری و میبری چاره من حسن زود بپوشون که طشتو نبینه حسن خواهر من به…

امیر کرمانشاهی

از سوز تب توانی به پیکر نداشتی فکری به غیر فاطمه در سر نداشتی یاد خدیجه میکنی و آه میکشی یعنی که تاب دوری…

امیر کرمانشاهی

يک کبوتر وسط شعله تقلا ميکرد جرمش اين بود که اسرار هويدا ميکرد رسم اين است که پروانه در آتش باشد عاشقي…

امیر کرمانشاهی

نشد برات بمیرم نشد برات فدا شم من باورم نمیشه باید ازت جداشم تو که میدونی چه حالی ام تو که میدونی…

امیر کرمانشاهی

من احساسی توی چشم تموم مردم این شهر نمیبینم یه چند سالی میشه حتی توی خونم با امنیت نمیشینم غریبی عالمی داره…

بارگذاری مطالب بیشتر
سبد خرید
  • سبد خریدتان خالی است.
ورود به سایت