جنجاله مادر تو وسط گوداله جنجاله زیر اسبا بدنت پا ماله توی دست دشمنا خلخاله شمشیره بدنت پر از سنان و تیره…
ای جانا ای جانا ای جانا ای یارا ای یارا ای یارا ایشالله با اذن مادرت میمیرم غروب عاشورا ای رویای شیرین…
هزار و چهار صد ساله دلم تو گوداله به یاد قرآنی که تو قتلگاه پا ماله ای داد ای بیداد کاف ها…
یا مظلوم تو لب تشنه بودی و آبی ندادن به جز تیر و نیزه جوابی ندادن به جز خون حنای خضابی ندادن…
کجایی که شب غم آخر اومد ببین آه دو بیتی هم در اومد دِلِت اونقدر خونِ که امشب به داد حال و…
وقتی که دستت از تن جدا شد زینب اسیر نا محرما شد سهم رقیه شد تازیونه سهم تن تو سر نیزه ها…
شب بارونه صورتم خیسه یکی این حال منو بنویسه دنیا زندونه گوشه گیرم کرد جرم من عشقه عشق اسیرم کرد دنیا دلیل…
یه شاه و یه سائل همینه ماجرامون چی شد پس آقا جون قرار کربلامون به جز تو چیزی مهم نیست واسم درسته…