مولای بی زهرا تنهاترینه راحت شدی از زهرا ای مدینه راحت شده زهرا از زخم سینه بی وفایی دنیا همین بود و…
مسافر از دریا به ساحلش میرفت مجنون میدید لیلی با محملش میرفت راهی شد از دنیا اونی که تو غمها علی رو…
آن شب که شب از صبح محشر تیره تر بود آن شب که از آن مرغ شب هم بی خبر بود آن…
شرار سینه ها از آهه سرده نفس تو سینه ام درگیر درده خدا زیر بغل هامو گرفته ببین داغ تو با حیدر…
نه سال با پیغمبر و نه سال با من من با تو خوشحال و تو هم خوشحال با من دنیای من از…
با ظلم راه نیومدی از حق کوتاه نیومدی رفتی با خورشید روزا شب شد با ماه نیومدی من مضطر تو هستم تو…
چرا هوا زمستونیه دیوار خونمون خونیه در خونه پر از هیزمه مادر کجایی هوای کوچمون مه شده گلای باغچمون له شده حیاطمون…
مادر شدم به تو شبیه شبیه تو پای هر دو چشمم شده مثه ضریح دیدم رُخت رو تو دِیر راهب با مادر…
نه ناخن دارم که خار بیرون بکشم از پامو همش کابوسه تو خواب رو نیزه سره بابامو شمردن یادم میره تا که…
تویی که ماه آسمون عشقی به روی سینه ها نشون عشقی به روی کویر دلای تشنه همه طراوت بارون عشقی میمیرم از…
روزی که شکستند غرور پدرش را در کوچه بریدند همه برگ و برش را با خنده گذشتند از این مرد و ندیدند…
همه میگن گریه نکن اما میخوام زار بزنم همه میگن آروم بگیر ولی دیگه نمیتونم غروبا همه میگن غروب اون کوچه رو…