مردی که تو دلش پر از آهه راز دلش رو چاه میدونه مردی که تو چشاش پر از اشکه اما لبش همیشه…
روزگارم با غلامی علی سر میشود هر که را دیدم علی را دیده نوکر میشود بنده زاده بنده ای دارم که دارد…
دلبرم از داغ تو میسوزه از پا تا سرم منم که زهر جعده برام دوا بود منم که قتلگاهم تو کوچه ها…
حالا که دست من به توسل رسیده است حالا که روح من به توکل رسیده است حالا که تا صراط خدا پل…
دلم اسیره غروب کربلایی که یادم نمیره هر دفه اقا عکس ضریح و میبینم گریم میگیره دلم گرفته خوابت و دیدم دوباره…
ای ماه شب های تارم دار و ندارم ای نگارم از عشق تو بی قرارم ارباب بشنو صدای گریه هام و بشین…
آخر ز جور زمانه مانند زهرا شبانه در خاک ویرانه شد دفن دردانه کوچک من من خورد و سالی غریبم بر درد…
گر مصیبت اعظم است اغراق میخواهد چه کار با تصور میکشد مصداق میخواهد چه کار گیرم امد ابری از فصل کبودی بر…