راهی شده دلم از سینه در پی تو مثل هر سال امشبو میری مدینه زائر بی نشون زهرا کاشکی امشب گرد راهت…
یک عده آمدند و در خانه را زدند یک عده آن طرف همه در عشق جا زدند بردند حق شیر خدا را…
پدر زهرای تو حاجت روا شد ببین مزد رسالت چون ادا شد ببین پهلو و دست و سینه من بلا گردون جون…
هوای دخترکی را برادرش دارد که خیره خیره نگاهی به مادرش دارد گرفته بازوی او را که سمت در نرود دری که…
بیا نگار آشنا شب غمم سحر نما مرا به نوکری خود شها تو مفتخر نما ای شه ولا حسین معدن سخا حسین…
بی قرارم از یاد روزای جدایی علی علی جان ناله داری در سینه اما بی قراری علی علی جان الحمد الله برات…
آسیابت یک طرف افتاده بستر یک طرف چادر تو یک طرف افتاده معجر یک طرف هر چه اینجا هست چشمان مرا خون…
بی تاب بی تابم دلتنگ اربابم این ذکر لبهامه درمونه دردامه این عشق و رویامه تا جون تو دستامه تا خون تو…