محمود کریمی

از آسمونا خیمه گاه امید طلوع کردند مثل ماه و خورشید در انتظار یک جواب ارباب بوسه میگیرن از رکاب ارباب حال…

محمود کریمی

وقتی که یک مادر بر کودکان خود کفن پوشاند بر قامت آن ها حرزی ز دیوان شهادت خواند سوی حبیبش کرد راهی…

محمود کریمی

چگونه آب نگردم کنار پیکرتان که خیره مانده به چشمم نگاه آخرتان میان هلهله قاتلانتان تنها نشسته ام که بگریم به جسم…

محمود کریمی

به امید آمدم سویت برادر که گیرم اشک از رویت برادر سرا پای من و فرزند هایم فدای یک سر مویت برادر…

محمود کریمی

شب شد صبح اومد ستاره ها رفتن خورشید سر زد ماه من نیومد اینجا دشمنا به خونه برگشتن روحم پر زد ماه…

محمود کریمی

کلیم اگر دعا کند بی تو دعا نمی شود مسیح اگر دوا دهد بی تو دوا نمی شود گریه اگر کنم همی…

محمود کریمی

گفت ارباب که اینجاست همان وعده گه یار شفا خانه هر سینه غم بار بیایید و گشائید ز هر ناقه این قافله…

محمود کریمی

نگاه کن نگاه کن یه قافله از دور میاد غریبونه کیه به دنبالش که روضه میخونه نگاه کن نگاه کن میون گهواره…

بارگذاری مطالب بیشتر
سبد خرید
  • سبد خریدتان خالی است.
ورود به سایت