غم و غصمون قد آسمونه اینو باید همه دنیا بدونه نمیذاریم که شبیه قبر تو ماجرای کوچه مخفی بمونه نمیتونیم نگیم اعتقاد…
قرار علی کجا داری میری بگو بهار علی یه امشبم بیا بمون کنار علی بمیرم برات این شبه آخری چقدر میلرزه صدات…
بزرگ مدینه بزرگ همه دعای قنوت شب فاطمه بیا خانه را آب و جارو زدم به عشقت خودم پشت در آمدم خودم…
مهر مادری بارونه قلب من به تو مدیونه نور چادر زهرایی تاریکی رو میسوزونه توی روضه هایی که قدم میزنی واسه دلخوشی…
آفتاب شرفم مظهر توحیدم من با همین سن کمم مرجع تقلیدم من به خدا لحظه ای از کفر نترسیدم من لحظه ای…
دلم خوش بود بر عمه که او را دست کم دارم بیابان است و تاریک است و تازه ترس هم دارم لباسم…
جمعه حدود ساعت یک نیمه شب بغداد این ماجرا صدبار در من بازخوانی شد هر بار با این جمله در اخبار جان…
گرچه رفتی با شهادت می آیی ای روح عزت با مهدی و جانِ امت روز رجعت می آید مهدیِ امت از راه…