جدیدترین مداحی های سید مجید بنی فاطمه همراه متن شعر
فدای دردات تموم دردام من از خدا جز دیدنت چیزی نمیخوام برگرد عزیزم که خیلی تنهام یواشکی میگم به تو کبوده پاهام…
من آن شمعم که آتش بس که آبم کرده خاموشم همه کردند غیر از چند پروانه فراموشم اگر بیمار شد کس گل…
شب و روز من با عشق تو سر شد حال من خوبه تو روضه بهتر شد من تو چشم تو خدا رو…
ای همه شب به گوش تو گریه بی صدای من مانده به سینه با نفس ذکر خدا خدای من اشک تو ریزد…
نه حرف میزنی خانوم نه حتی یه لبخندی من هر بار میام پیشت تو چشماتو میبندی از من رو نگیر محتاج نگاهته…
دارن در میکوبن به فکر آشوبن خدایا پس چرا مادر از سجاده جای بابا به سمت در راه افتاده ای وای خدایا…
وسط شعله کینه حسودا بین تاریکی نا تموم دودا صورت مادرم کبود شد کبودا اثر شعله ها رو پر چادرش دود بالا…
دلی که بی قراره حالا دیگه یه عمره شده دلداده تو الان اینجا نبودم اگه نبود دعای سر سجاده تو من لیاقتم…
به غمت شب و روزم رو سر کردم پی تو همه دنیا رو میگردم میدونی چه شبا که خوابیدم مادر برا تو…
اینجا که عطراگین به بوی مشک و عود است این خانه گویا خانه یاس کبود است روزی دو مرغ عشق اینجا لانه…
گل پژمرده از بیداد مادر خزان آخر به بادت داد مادر خودم دیدم که بابا با گل اشک تو را در زیر…
اگر میخواستی سوزی در آتش حاصل ما را چرا با داغ زهرا آشنا کردی گل ما را اگر میخواستی خاکستر ما را…